سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

قابل استفاده برای کلیه مدیران - پدران و مادران  و مربیان

دکتر استفان . آر . کاوی ، موسس کانون رهبری کاوی - ساز مانی بین المللی که متشکل از بیش از ۷۰۰ عضو یا مشاور رهبری است - تقریباً برای همه مدیران و رهبران جهان شخصیتی آشناست. او نویسنده هشت کتاب پر فروش از جمله هفت عادت مردمان مؤثر  است.

دکتر کاوی مشاور دائمی بیش از ۵۰۰ سازمان رسمی از جمله سازمانهای  صنایع و اتاقهای بازرگانی و دانشگاهها و تأسیسات دولتی و هزاران شرکت تجارتی و موسسات آموزشی در سطح جهان - از جمله مسئول آموزش رهبری به مدیران فروشگاهها و هتلهای زنجیره ای بزرگ و شرکتهای نفتی است.

روش آموزش او (رهبری مبتنی بر اصول) و هدفش این است که به افراد و سازمانها این توانایی را ببخشد که خودشان به خود بیاموزند.

از این رو همواره به این گفته لائو توسه اشاره میکند که :

اگر به انسانی یک ماهی بدهید

خوراک یک روز او را داده اید.

اگر به او ماهیگیری بیاموزید

خوراک همه عمرش را داده اید.

کتاب فوق تا کنون در ۴۰ کشور منتشر شده و بیش از ۴ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.

در سال ۱۹۹۱ برای قدر دانی از خدمات ارزنده او در امر آموزش مدیریت ، هیئت بین المللی مدیران ، جایزه مک فیلی را به وی اعطا کرده است.

دکتر کاوی و همسرش صاحب نه فرزند ، و مقیم یوتا در آمریکا هستند. سازمان رهبری او به طور مداوم در ۷۵ شهر آمریکا و در ۴۰ کشور جهان سمینارهایی را برگزار میکنند.

دکتر کاوی تحصیلکرده دانشگاه هاروارد است و در دانشگاه یانگ رهبری و مدیریت تدریس میکند.

آنچه در زیر امده چکیده ای از سمینار دکتر کاوی در سال ۱۹۹۲ در باره هفت عادت مردمان مؤثر است که برای گروهی از مدیران شرکهای بزرگ در آمریکا برگزار کرده است.

مقدمه

نگاهی به هفت عادت

اخلاقیات شخصیت و اخلاقیات منش

عادت ۱: عامل باشید

عادت ۲ : ذهناً از پایان آغاز کنید

عادت ۳ : نخست امور نخست را قرار دهید

عادت ۴ : برنده / برنده بیندیشبد

عادت ۵ : نخست گوش فرا دهید

عادت ۶ : سینرژی (انرژی گروهی ایجاد کنید)

عادت ۷ : اره را تیز کنید.


اولین دیدگاه را شما بگذارید تخصصی ،

  

آری، آتنیان! گریز ازمرگ دشوار نیست ، گریز از بدی دشوار است.، زیرا بدی از مرگ تندتر می دود .من پیر و ناتوان به دام مرگ افتادم ، ولی  مدعیان من با همه چستی و چالاکی ، در چنگال بدی گرفتار آمدند.

باری ، اگر مرگ انتقال به جهانی دیگر است و اگر این سخن راست است که همه در گذشتگان در آنجا گرد آمده اند ، پس چه نعمتی بالاتر از این که آدمی از این مدعیان که عنوان قاضی برخود نهاده اند، رهایی یابد و با داوران دادگر آن جهان روبرو شود و با نیکان و بلند مرتبگان همنشین شود. اگر مرگ این است ، حاضرم بارها به کام مرگ روانه شوم.

اکنون وقت رفتن فرارسیده است ، من برای مردن و شما برای زیستن ، اما نصیب کدام یک از ما بهتر است جز خدا هیچ کس نمی داند.  

 « سقراط »

همانیم که مدام به آن می پردازیم .

پس تعالی ، نه عمل ، بلکه عادت است.

«ارسطو»

انسانها می توانند هر چیز ارزشمندی را از دست بدهند ، مگر بنیادی ترین آزادی بشر را : آزادی انتخاب – یعنی طرز برخورد یا شیوه واکنش نسبت به سرنوشت یا هر رویداد – و آزادی برگزیدن راه خویش را .

«دکتر ویکتور فرانکل»


اولین دیدگاه را شما بگذارید رفتار و سخن بزرگان ،

  

به نام خدا

به دنبال انتشار اظهار نظرهای دوستان توسط مدیر محترم وبلاگ آقای ناظم الرعایا، لازم دیدم به برخی از این اظهار نظرها پاسخی درخور بدهم. لذا برای پرهیز از اطاله کلام مستقیماً به اصل موضوع می پردازم:

از کلیه سروان و عزیزانی که با ارائه نظرات و انتقادات سازنده و صادقانه خود گروه را در پیشبرد هر چه بهتر این «وبلاگ» یاری می دهند از طرف خودم و سایر دوستان صمیمانه تقدیر و تشکر می نمایم.

1- اما خطاب به آن بزرگواری که به خیال خود با این به اصطلاح اظهار نظرهای عجیب سعی در تضعیف روحیه این گروه داشته عرض میکنم :همیشه نمی توان برخی از اظهار نظرها و انتقادات را سازنده و راهبردی تلقی نمود. هرچه قدر هم که بخواهیم با سعه صدر و خوش بینی به این اظهارت نگاه کنیم بازهم نمی توانیم خود را قانع کنیم . چگونه می توان نظری که روح حسادت ، تنگ نظری ، و عدم پایبندی و علاقه به این آب و خاک در آن متجلی است را یک نظر سازنده و کارآمد برداشت نمود.این «کارشناس» محترم در چندین مقطع به ارائه نظر پرداخته که همه در بر دارنده یک مفهوم هستند( تنگ نظری ، حسادت ، غرور بیجا ، و...)

برای جلوگیری از افراط و تفریط در پاسخ به نظرات این دوست عزیز بهتر دیدم واژه های بکار رفته در نظرات  وی را مورد برسی و تحلیل قرار دهم :

2-  در قسمت اول ، این آقای باشخصیت از استعداد پایین طراح این «سایت» نام برده. باید به این دوست گرامی خاطر نشان کنم برای طراحی اینگونه «سایتها » نیاز به استعداد فوق العاده بالا یا تخصص خاصی نیست . اگر کسی کمی کامپیوتر کارکرده باشد و با اینترنت آشنایی مختصری داشته باشد می تواند برای خود چنین «سایتی» طراحی کند. از نظر بنده کسی که این وبلاگ در حد یک سایت برایش جلوه نموده و باعث شده این نتیجه در ذهنش تداعی گردد که طراح آن بی استعداد بوده انسانی است بی سواد که برای اولین مرتبه موفق به ورود به دنیای مجازی اینترنت شده و با دیدن چنین دنیایی از خود بی خود شده و برای مطرح نمودن خویش و یا سرگرمی و خنده خود به اظهار نظر پرداخته تا عکس العمل دیگران را  نسبت به رفتار خود ببیند و از این طریق کمبودهای عاطفی خود را به نوعی جبران نماید. لذا پیشنهاد بنده به این دوست گرامی این است که اگر خودش سواد طراحی یک وبلاگ را ندارد از افرادی که در این زمینه توانایی دارند درخواست کند  وبلاگی برایش طراحی نمایند تا استعدادهای بالقوه خود را در این زمینه شکوفا سازد و از هدر رفتن این استعداد ها جلوگیری نماید. باشد که از این طریق ذکات سواد خود را نیز بپردازد.

3-  از سلیقه نام برده ای که خوب بنده آن را نکوهش نمی کنم. چراکه سلیقه افراد متفاوت است و شاید این طرح و رنگ با سلیقه شما خوش نیامده باشد. البته این مشکل خاصی نیست و می توان هر زمان که احساس شد و جمع تصمیم گرفت و به این نتیجه رسید آن را تغییر داد . پس می توانید با ارائه نظر خود در مورد رنگ وقالب آن ما را راهنمایی کنید تا آنچه مورد پسند شهروندان و مخاطبان است طراحی نمائیم. زیرا ما هدفی جز رضایت مخاطبانمان نداریم.

4- صحبت از سایت کرده ای که در مطالب قبلی آنرا در گیومه و با فونت رنگی مشخص کرده ام. آقای با سواد ! اینجا سایت نیست -این یک وبلاگ است.اگر جایی صحبت از سایت شده و از جانب این گروه جایی این واژه (سایت) مطرح شده و شما دیده یا شنیده اید منظور این محل نبوده . متأسفانه شما از مسائل زیادی آگاهی ندارید.چراکه اعضای این وبلاگ در تدارک تبدیل این وبلاگ به سایت هستند و اگر هم جایی این وبلاگ بعنوان سایت معرفی شده هدف فقط جذب بیشتر شهروندان به منظور یاری خادمان خودشان در این وبلاگ بوده و لاغیر. حال جنابعالی که هنوز تفاوت وبلاگ و سایت را نمیدانید و سطح سواد اعضای این وبلاگ را زیر سؤال برده اید بهتر است قبل اظهار نظر در مورد واژه هایی که می خواهید به کار ببرید کمی تأمل کنید.

5- در مورد تسلیتها باید عرض کنم این وبلاگ چنانکه از نامش هویداست هدفش علاوه بر ارائه اخبار و اطلاعات برای شهروندان داخل شهر اطلاع رسانی آخرین اخبار و رویدادهای شهر برای آندسته از همشهریانی است که اقتضای روزگار آنها را از شهر و دیار خود دور کرده ولی علی رغم تمام موفقیتها و کسب درجات عالی از علم و فرهیختگی همچنان قلبشان برای این مرز و بوم می طپد و مدام خواستار اخبار واطلاعات زادگاهشان هستند. بنابر این ادب و انسانیت ایجاب می نمود که اعضای این وبلاگ خود را در غم همشهریان سهیم بدانند و از این طریق هم تسلی خاطری به داغ دیدگان بدهند ، هم آندسته از شهروندانی که در بالا به آنها اشاره شد (خارج از این شهر ) نیز از تحولات شهرشان آگاهی پیدا کنند.به هر حال این وبلاگ متعلق به همه شهروندان است و همه به یک اندازه سهیم اند.

 6- از فامیلی بودن این وبلاگ ( یا بقول شما سایت) صحبت کرده اید! نمی دانم منظورتان از طرح این مطلب چه بوده ! اگر منظورتان اعضای نویسنده این وبلاگ است که چنین ادعایی را هرگز نمیتوانید به اثبات برسانید چون هیچ یک از این افراد باهم نسبت ندارند . اگر هم منظورتان عکسهایی است که آقای مهدی براتی از مسجد اعظم داخل وبلاگ گذاشته و اتفاقاً در یکی از این عکسها وابستگان وی قراردارد باید عرض کنم که هیچ نیت قبلی در این کار نبوده و فقط یک اتفاق بوده . به نظر بنده این شمایید که باید وسعت دیدتان را از نوک دماغ فراتر برده و کمی بالاتر رفته و از منظر بالاتری به این مسائل نگاه کنید . حال اگر خود شما یا یکی از بستگان شما آنجا بودید و اتفاقاً عکس شما را در این وبلاگ منتشر میکردند هم چنین مطلبی می نوشتی؟! قطعاً آن موقع بجای این صحبتها به تحسین این وبلاگ و دست اندر کاران آن می پرداختید!

در ضمن یکی دیگر از اهداف این وبلاگ معرفی فرهنگ مردم این مرزو بوم به سایر هموطنان می باشد . با این دیدگاه مسلماً کسانی که از بیرون قصد عضویت در این وبلاگ را دارند نمی توانند انسانهای عادی و سطحی نگری چون شما باشند. چرا که برای افراد عامی که هیچ تعلق خاطری نسبت به این دیار ندارند این مطالب نیز شاید بی اهمیت باشد و این جای هیچ تعجبی ندارد.همچنان که برای برخی از ما آداب و فرهنگ شهر های دیگر ایران شاید مهم نباشد. لذا این مهم مخاطبان خاص خود را می طلبد که بیشتر به دنبال کسب اطلاع از آداب و رسوم و فرهنگهای متفاوت شهرهای ایران هستند و زمینه فعالیتشان در این راستا می باشد. بنابر این وبلاگ سده به دنبال یافتن هر مخاطبی از بیرون نیست. چراکه در این وبلاگ عکسها و مطالب آنچنانی که شما و امثالهم به دنبال آن هستید منتشر نخواهد شد و جای دیگری باید آنرا جستجو کنید. برای اعضای این وبلاگ هم تفاوتی ندارد که حاج ابوالقاسم براتی داخل عکس باشد یا مختار مشهد یعقوب ! فقط آن عکسهای را داخل وبلاگ قرار می دهد که اگر کسی هم از بیرون وارد این وبلاگ شد و کمی سواد داشت در مورد فرهنگ و دیار ما آنچنان که شایسته مردم ماست قضاوت کند.

7- در ادامه نظرات خود از مسخره بودن این «سایت» آگاهمان کرده اید. بنده نیز به این امر اذعان دارم . چرا که مدیر این وبلاگ آنقدر سعه صدر دارند و بلند نظرند که نظرات افرادی چون تورا در این وبلاگ به نمایش می گذارد و به آنها احترام میگذارد.به نظر شما آیا این حاکی از مسخره بودن این وبلاگ است یا آزادی اندیشه ها در این وبلاک؟!

8-  گفته ای39 تا اشکال دارد ولی فقط به یک موضوع اشاره کرده ای و آنهم خالی بودن برخی از موضوعات وبلاگ است که شاید با همت جنابعالی پر شوند! چرا که این قسمتها را گذاشته ایم تا فرهیختگانی چون شما را بیابیم و تقاضا کنیم که قطره ای از دریای بیکران علمشان را در چشم این وبلاگ بریزند. شاید پربار تر گردد. علی ایحال منتظر مطرح نمودن 38 اشکال دیگرتان خواهیم ماند! همچنین در قسمت دوم هم گفته ای یک مشت آدم عقده ای دور هم جمع شدیم که سواد هم نداریم. بهتر بود قبل از نوشتن چنین مطلبی اول مخاطب خود را که شاید شما با آن خصومت دارید مشخص می نمودید. زیرا اگر سواد خواندن داشتید و نگاهی به لیست نویسندگان این وبلاگ می انداختید نامهای چون دکتر اسفندیار معتمدی که گل سر سبد اندیشمندان این شهر و از مفاخر این شهر و شهرستان و حتی استان و کشور است و همچنین آقای دکتر علیرضا معتمدی که از آلمان این افتخار را نصیب ما کرده اند شاید عرق شرم را بر جبین شما می نشاند و از اهانت به جمع خودداری می کردید. به راستی تو که هستی و اندیشه ات از مطرح نمودن این کلمات چیست؟ آیا تو آنقدر باسوادی که به خود جرأت اهانت به شخصیتی چون دکتر اسفندیار را می دهی. امیدوارم که منظورت از این صحبتها فقط ما جمع حاضر در شهر باشیم نه آن بزرگواران که اگر چنین نباشد وای بر احوال ما با چنین شهروندانی . به نظر شما دکتر اسفندیار معتمدی و دکتر علیرضا معتمدی عقده مطرح شدن از طریق این وبلاگ را دارند یا می خواهند سوادشان را از این طریق به رخ چون تویی بکشند؟ اصلاً دکتر اسفندیار یا دکتر علیرضا معتمدی چه نیازی به من و امثال شما دارند. آیا ما محتاج علم آنها هستیم یا آنها محتاج بی سوادی ما ؟

9- در قسمت آخر نظرات سازنده خود  علاوه بر یاد آوری مجدد عقده ای بودن ما از ارثی بودن این وبلاگ سخن به میان آورده اید. عزیز من در زمان پدران ما تکنولوژی آنقدر پیشرفته نبود که چنین میراثی را برای ما به یادگار بگذارند.بلکه این زاییده اندیشه فردی است که بدون کوچکترین چشم داشتی آنرا طراحی و راه اندازی نمود و هر گز هم از پذیرفتن افرادی که بتوانند خالصانه در پیشبرد آن قدم بردارند مضایقه نکرده و با گشاده رویی هر فکر و اندیشه ای را برای اعتلای این وبلاگ و بدنبال آن شهرمان پذیرا هستند و این شخص کسی نیست جز آقای مسعود ناظم الرعایا مدیر محترم این وبلاگ که بنده اطلاع دارم که تا چه اندازه برای این وبلاگ از زندگی و سرمایه و وقت خود مایه گذاشته و خدا را خوش نمی آید که چنین برخوردی با ایشان یا سایر دوستان گردد. چنانکه قبلاً متذکر شدم این وبلاگ متعلق به همه شهروندان است و این جمع نیز خادمان شهروندان. حال اگر شما فکر میکنید که این وبلاگ را ما به ارث برده ایم یا آنرا از شهروندان با چپاولگری و دست یازیدن به حقوق شهروندان صاحب شده ایم برای اطمینان خاطر شما با مدیر وبلاگ و سایر اعضا صحبت میکنیم و با اتفاق این وبلاگ را با تمام سودی که طی این مدت در جیب این افراد رفته یکجا به شما میدهیم تا هم جنابعالی منتفع شوی و هم حقوق شهروندان را به آنها بازگردانی . شاید از این طریق عقده هایت خالی شود .یا همانگونه که فکر میکنی ما از این طریق به دنبال کسب شهرت و ارضای عقده های درونی و کمبودهای عاطفی هستیم تو نیز بتوانی سری در سرها در آوری و خود را مطرح نمایی و عقده دل بگشایی! شاید هم سببی شد که لااقل این جسارت در تو پیدا شد که نامت را مردم بدانند و ثابت کنی که حرفت حق است و از روی عقده نیست!

به امید روزی که افق دیدمان از نوک بینی گام را فراتر نهاده و تا بیکران گردد و بجای مطرح نمودن چنین مطالب مخرب و مغرضانه با برداشتن عینک بد بینی از چشم، آیینه دل را جلا دهیم و استعدادهایمان را اگر داریم و مدعی آن هستیم در راه اعتلای شهر و دیارمان خرج کنیم. چنین نباشد که اگر امروز کاری از دست مان ساخته است خودمان و تواناییهایمان را بروز ندهیم و فردا که کار از کار گذشت مانند برخی از نامزدهای انتخاباتی در دوره تبلیغات کوس انالحق بزنیم و در پی افشای ابهامات ذهنی خود در مورد دیگران بر آییم. این عمل فقط مغتنم شمردن فرصت برای تخریب دیگران است و هیچ نتیجه ای جز تخریب شخص مخرب در بر نخواهد داشت.

لذا اگر امروز از جانب این گروه قصوری است و جنابعالی متوجه آن شده ایده همین امروز با شجاعت توأم با صداقت بدنبال اصلاح آن برآیید چراکه فردا دیر است و هیچ عذری پذیرفته نیست و شما نیز مقصر قلمداد می شوید.

 در نظر بازی ما بیخبران حیرانند

من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند.

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید شهر من سده لنجان ،

  

مشخصات مدیر وبلاگ

حسین ادیبی [2]

متولد 1355 در شهر سده لنجان از توابع شهرستان لنجان در استان اصفهان می باشم. کارمند و متأهل و دارای یک فرزند 6 ماهه دوست داشتنی به نام سپهر می باشم که نام این وبلاگ نیز به نام او مزین شده. دوستان در این وبلاگ با ایده ها و نظرات بنده در مورد مسائل اجتماعی پیرامون ما و همچنین مطالب فرهنگی و درمواردی نیز مطالب تخصصی مرتبط با کارم آشنا خواهند شد. همچنین قصد دارم از این طریق شهر خودم سده لنجان را به سایر هموطنان معرفی کنم .
ویرایش

موسیقی

لوگوی دوستان




ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ