قبل از آموختن این «هفت عادت» لازم است به «برداشتهای» خود پی ببریم.
منظور از « برداشت » شیوه نگرش ما به جهان و امور و نقش خودمان است. برداشتهای ما – خواه درست و خواه نادرست – منشاء گرایشها و رفتارها و در نتیجه منشاء روابط ما با دیگران است.
توضیح اینکه چه بسا انسانهایی بوده اند که در محیط خانه یا کار و اجتماع عاری از هرگونه احساسهای لطیف بوده اند ولی بر اثر یک تجربه چنان متحول شده اند که کاملاً نقش آنها در محیطی که هستند تغییر میکند و شیوه نگرش آنها به محیط اطراف تغییر میکند و در رفتارشان انقلابی بوجود می آید. به این تحول یک تغییر برداشت میگویند. هرچند اگر انسان مراقب نباشد ، ممکن است به قالب همان انسانی که سابقاً بوده بلغزد و به جایگاه پیشین خود باز گردد.
در علم نیز مشاهده میکنیم که هر پیشرفت بزرگ ، ناشی از گسستن از شیوه قدیم تفکر یا نگرش و برداشت پیشین بوده است.در فیزیک اینشتین ، گسستن از فیزیک نیوتون را می بینیم.برداشت یا قانون «نسبیت» در مقایسه با فیزیک نیوتون که بر مبنای حرکت ساعت است ، دارای ارزش توجیهی قابل ملاحظه تری است . واین گفته آلبرت اینشتین دارای اهمیتی ویژه است :
« به هنگام رویارویی با مشکلات اساسی نمی توانیم از همان سطح تفکری که آن مشکلات را به وجود آورده ایم ، آنها را حل کنیم.»
اگرمی خواهید در روابط خود- خواه روابط شغلی و خواه روابط خانوادگی یا حتی در خودتان – تغییرات جزیی و کوچک به وجود آورید ، به گرایشها و رفتارتان توجه کنید.
اما اگر جویای تغییرات بزرگ وپیشرفتهای عمده اید و میخواهید گامهای کو آنتومی ( جهشهای بلند ) بردارید ، « برداشت » خود را تغییر دهید . یعنی شیوه تفکر خود را عوض کنید.
«به محض تغییر برداشت ، همه چیز ناگهان عوض میشود.»
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی
موسیقی