سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

چند روز پیش از محل کارم به منزل بر می گشتم. رادیوی ماشین را روشن کردم. مجری رادیو در حال گفتن این جملات بود:

عزیزان فقر نداشتن خط موبایل و گوشی خوب نیست! فقر نداشتن ماشین و خونه نیست ! فقر نداشتن ...

یکی پس از دیگری نیازهای اولیه انسان عصر مدرنیته را بر می شمرد و نداشتن آن را دلیلی بر فقر نمی دانست. نمی دونم موضوع برنامه چی بود و از کجا شروع کرده بود که به اینجا ختمش کرد. فقط نزدیک اذان بود و به اصطلاح داشت دلهای شنوندگان را از مادیات دنیوی می برید و به معنویات پیوند می داد.

چیزی که نظر مرا به خود جلب کرد این بود که نداشتن ضروریات اولیه زندگی آن هم در روزگار امروز چه کمکی به گرایش انسانها به معنویت می کند؟ به نظر من نداشتن این امکانات نه تنها کمکی به پیوند دلها به معنویت نمی کنه بلکه آدمها هر چه بیشتر در تنگنا و فشار زندگی قرار بگیرند بیشتر از معنویات دور می شوند. این نظر من نیست . این یک اصل است و امروزه همه این اصل را می دانند.

همین رسانه ملی همه روزه تصاویر و فیلمهای مستندی را نشان می دهد که کانون خانواده ها بخاطر همین مسائل ظاهراً مادی و بی ارزش از هم گسسته و رو به فساد آورده اند به امید رسیدن به آرمانهای سوخته خود.

مسئله دیگر این است : آیا معنویت در جوامع پیشرفته به کل از بین رفته؟ آیا دسترسی به امکانات رفاهی زیاد در این جوامع باعث شده آنها از معنویت دور شوند؟! تا آنجا که من  شنیده ام و میدانم در تمام جوامع به نسبت فساد و بی بندو باری وجود دارد. این بستگی به نوع حاکمیت و سیاست گذاریهای آن در هر جامعه دارد. به یک جامعه آنقدر آزادی داده می شود که همجنس گرایی جزیی از قوانین قابل احترام و لازم الاجرای آنها می شود و در یک جامعه هم همجنس بازی جرم است و برای مرتکبین آن حکم اعدام صادر می کنند. این هیچ ارتباطی به رفاه و داشتن زندگی مرفه ندارد. بلکه زندگی مرفه حقی است که همه بطور مساوی باید از آن بهره مند گردند. (مساوات در اسلام).

گذشته از این از ابتدای آفرینش تا کنون این نیاز یا همان تقاضا بوده که انسان را به تفکر واداشته و در طول گذشت زمان باعث ایجاد تحولاتی عظیم در نوع زندگی بشر شده. دنیای امروز آنقدر سریع به سمت و سوی توسعه و پیشرفت در حال حرکت است که انسان امروز را با انسان  50 سال پیش نمی توان قیاس کرد .

ما باید بپذیریم فکر انسان امروز با فکر انسان 50 سال پیش خیلی متفاوت است و برنامه های خود را بر اساس نیاز امروز جامعه خود پایه ریزی کنیم.

 در دنیایی که اگر اتفاقی در یک گوشه از آن افتاد ظرف مدت چند دقیقه تمام دنیا از آن با خبر می شوند  و چیزی قابل کتمان نیست سعی در وارونه جلوه دادن حقایق و دور نگه داشتن ذهنیت مردم از حقیقت کاری پسندیده نیست و در چهارچوب موازین اسلامی نیز چنین امری نمی گنجد.

پس سعی در هدایت اذهان عمومی به عقب و قانع ساختن آنها به نداشتن و بسنده کردن به داشته های اندک خود نه تنها به نفع یک جامعه نیست بلکه میتواند بزرگترین علت عقب افتادگی جامعه ای با پیشینه چندین هزار ساله و ابرقدرت سالیان دراز این کره خاکی از جوامعی با پیشینه ای کم و گذشته ای نه چندان درخشان باشد.

ایرانی که ما در آن زندگی میکنیم روزگاری کسی را یارای مقابله با آن نبوده و منشور حقوق بشر آن از زمانی که دنیای باستان در اوج بی فرهنگی و تضییع حقوق بشر قرار داشته  مشعلی فروزان در جهت هدایت بشر به سوی رعایت حقوق بشر تا به امروز بوده و به عبارتی بنیان گذار حقوق بشر و الزام در رعایت آن بوده.

ایرانی که آب آن ، خاک آن و هوای آن سرمایه ای است گرانبها برای ساکنان آن. ساکنان این چنین آب و خاکی همچنان شایسته بهترین زندگی هستند.

مگر نه این است که همین رسانه ملی مدتی پیش طی خبری اعلام کرد افغانستان در ارائه خدمات مخابراتی از ایران پیشی گرفت و هم اکنون در حال ارائه خط موبایل رایگان به شهروندان افغانی است. پس چگونه است افغانستانی که تنها منبع درآمد آن خشخاش و صدور مواد مخدر است علی رغم تمام مشکلات دهه های اخیرش این چنین به دنبال تأمین رفاه برای شهروندان خود است وما امروز به جایی می رسیم که به بهانه صرفه جویی علی رغم تمام ثروت ملی ای که داریم بنزین را سهمیه بندی می کنیم و مردم را از داشتن حداقل رفاهیات محروم کنیم.آیا هنوز هم سرمایه داران ما خود را ملزم به رعایت این قانون می دانند و اصلاً این سیاست تغییری در نوع استفاده آنها از سرمایه های ملی ایجاد کرده؟!

 بنده مخالف صرفه جویی نیستم.  اما این اقدام فقط پاک کردن صورت مسئله است. نمی خواهم زیاد وارد سیاست بشوم.چون اصلاً هدفم از پرداختن به این موضوع سیاسی نیست. اما بهتر است کمی واقع بینانه تر به اطرافمان نگاه کنیم. اگر مدعی هستیم متمدنیم و اگر داعیه پرچمداری اسلام را داریم این نوع رفتارها با ادعاهای ما سنخیت ندارند.

چرا که همین تمدن و  اسلاممان به ما اجازه نمی دهند که جامعه ای داشته باشیم عقب مانده.

بجای اینکه با فراهم ساختن رفاه برای جامعه سطح توقعات توده مردم را بجایی برسانیم که احساس بی نیازی کنند عکس آن عمل می کنیم و روز بروز مردم را به قهقرا و قعر نداری و به تبع آن منجلاب فساد راهنمایی می کنیم. آنگاه بودجه ای که باید برای رفاه عمومی جامعه هزینه شود صرف اصلاح بی سیاستی ها و  جبران خسارات آن می کنیم.

نمی دانم بعضاً مسئولین ما رفاه را چه می پندارند و خط فقربرای آنان از کجا معنا می یابد.

به گمانم تا زمانی که حتی یک نفر قدرت خرید یک قرص نان را دارد آن را شاخصی برای مرفه بودن جامعه تلقی می کنند و خط فقر ازاین مرحله به پایین است. یعنی فقیر کسی است که کوله بار گداییش بر دوش در خیابانها پرسه زنان دست به سوی دیگران دراز می کند تا یاریش نمایند جهت خرید یک قرص نان!!!

با همین اندیشه کسانی که از خود وسیله ی نقلیه ولو دوچرخه ای قراضه و آلونکی کلنگی دارند و برای امرار معاش نیازی به دیگران ندارند جزء طبقه متوسط و طبقه مرفه نیز افرادی همچون من و سایر افراد جامعه که مانند من هستند می باشند. با این اوصاف جامعه ما جامعه ای است بالای خط رفاه و به همین منظور باید تلاش کرد این رفاهیات ، جامعه را از معنویات دور نسازند .

 پس باید در چنین برنامه هایی دل کسانی که از امکاناتی چون خط موبایل – خانه ای متوسط- ماشین و سایر امکانات فوق رفاهی با نگر ش بالا محروم هستند را به دست آورد و آنها را به این باور برسانیم که :

همین که برای خرید قرصی نان دست به سوی دیگران دراز نمی کنند خود نعمتی است گران و از بابت این نعمت باید شکر گزار باشند!!! به دنیا و زرق و برق آن هم توجهی نکنند که اینها همه گذراست  و رستگاری آخرت از آن کسی است که چشم طمع ! از این دنیا ببندد.

آیا این نوع نگرش خود علتی نیست بر عقب ماندگی کشورهایی با این طرز تفکر؟ مسلماً هرچه تقاضا در کشوری پایین باشد دولتمردان نیز در جهت تأمین حداقل زندگی آسوده ترند و عکس این هم صادق است.

امید است آن روزی را شاهد باشیم که کشور ما ایران به نقطه ای برسد که مسئولین آن درجهت تأمین رفاه جامعه به جای تلاش در جهت کاهش نیازهای به حق شهروندان با به قهقرا کشاندن آنان این هزینه ها را صرف تلاش در جهت پیشرفت و دست یافتن به فنون روز دنیا و بر آوردن خواسته های مردمش نمایند و جامعه را به  بی نیازی واقعی برسانند.

شاید فاصله یکصد ساله ما با دنیا نیز کمتر شود!!!


نظر() اجتماعی ، فرهنگی ،

      GIS چیست...

مشخصات مدیر وبلاگ

حسین ادیبی [2]

متولد 1355 در شهر سده لنجان از توابع شهرستان لنجان در استان اصفهان می باشم. کارمند و متأهل و دارای یک فرزند 6 ماهه دوست داشتنی به نام سپهر می باشم که نام این وبلاگ نیز به نام او مزین شده. دوستان در این وبلاگ با ایده ها و نظرات بنده در مورد مسائل اجتماعی پیرامون ما و همچنین مطالب فرهنگی و درمواردی نیز مطالب تخصصی مرتبط با کارم آشنا خواهند شد. همچنین قصد دارم از این طریق شهر خودم سده لنجان را به سایر هموطنان معرفی کنم .
ویرایش

موسیقی

لوگوی دوستان




ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ